به بهانه ای کنفرانس بن دوم
داکترآرین داکترآرین

برای نجات افغانستان از این وضع وخیم به جز از تغییر رژیم بر مبنای اتحاد همه نیروها و "احزاب چپ" با طرح و تحقق ریفورمهای علمی و اصلاحات جدی اجتماعی و پشتی بانی بیدریغ جوامع بین المللی  راهی دیگر وجود ندارد، زیرا بخاطر برآمدن از چنین وضع پیچیده و نهایت بحرانی، میهن ما به دولت کارا، رهبران هوشمند و جسور، به مبتکران ژرف اندیش و مبارزان دلاور و وطنپرستان وفادار به مردم و حکومت مردم ضرورت دارد تا به حیث عناصر آگاه و فعال در میدانهای نبرد اجتماعی از خود جوهر خاص و بینش صائب نشان بدهند و چنان سمند تکامل را تیز و هوشیارانه برانند که در خورد نام دشوار وطنپرستی و واژه  باعظمت و باوقار وطن باشند.

آشکار است که روند اصلاحات اجتماعی در جامعه به پختگی و حرکت طی مراحل نیازمند است، وقت گیر بوده و ضرورت زمان را نمیتوان نادیده گرفت و جوامع مختلف برحسب توانایی و گنجایش مادی و معنوی، شرایط جغرافیایی، رشد فنی، سطح معرفت و روحیات اجتماعی جایگاه معین خود را دارند و پروسه بازسازی و اعمار جامعه گاه مدید، گاه کوتاه، گاه مسالمت آمیز و گاه خونین، گاه فرساینده و گاه راحت، گاه آرام و زمانی هم طوفانی می باشد، اما آنچه که در این پروسه مهم و اساسی است، خواست همراه با صداقت و وطنپرستی، توانمندی همراه با تجربه و دانش میباشد که دولتمداران بتوانند برای رخنه در یاخته های جامعه وبا استفاده از هر امکان مسیر جامعه را بسوی ترقی و تمدن تغییر بدهند، دیده میشود که دولت "ملا" و "مجاهد" نه تنها خواست و صداقت، توانمندی و دانش دولت داری را ندارند، بلکه ترکیبی از بنیادگرایانی است که از لحاظ منشاء سیاسی و مذهبی نیز ناهمگون و رنگارنگ و متفاوت و غرق درتفرقه و فساد اند - ارکان سه گانه آن به خوان خیانت نشسته و مصروف چپاول و غارت مردم می باشد، فشار محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی بر دوش محرومان شهر و ده روز به روز سنگین ترشده و اوضاع ناهنجار سیاسی و وضع اسفناک امنیتی پیش از هر وقت دیگر افزایش و گسترش یافته است، موقعیت لرزان دولت که تکیه گاه اقتصادی و نظامی خویش را از دست میدهد به جنگ سالاران و بنیادگرایان طالبی جرئت داده تا هرکدام خود سرانه در مورد سرنوشت مردم امرونهی کنند، احزاب اسلامی و تنظیمی دوباره به همسایگان مراجعه نموده اند تا پشت جبه خویش را از نظر نظامی و اقتصادی در آینده مستحکم نمایند، تنگی دید سیاسی و اجتماعی و نبود سطح معین فرهنگی در دولت باعث شده تا اهداف و پلانهای آن در نیمه راه باقی مانده و حتی به طرف سیر قهقرایی برود، وجود عناصر کاردان و ترقیخواه و دلسوز و پاک در این دولت پدیده استثنائی است، خواب و خیال، سحر و افسون بنیاد تفکر و عمل آنان را تشکیل میدهد، توده های مردم که از ظلم و بیداد "ریش و تسبیح !!!" به فغان آمده و کارد به استخوان شان رسیده با شوق سوزان چشم براهند تا گرز گران عدالت برفرق ستمگران خورده و انتظار ناجی را میکشند تا به این جمع فساد پیشه که در دستی شمشیر خون چکان و در دستی هم "قرآن مقدس" را دارند، پیروز گردد.  دولتهای با این طرز تفکر و ساختار که "سیاست و دین" را با هم آمیخته و در زیر نام "دین" مردم را فریب داده اند در طول تاریخ افغانستان نه تنها دستآورد برای مردم و وطن نداشته اند، بلکه فقط فاجعه آفریدند ، رژیم های جهادی و طالبی وفعلی که حاجت به تفسیر ندارد گواه این گفته است.

با این وصف تنها عامل تضمین کننده یک دولت سیکولار و مدنی توجه به نیروهای "چپ" است که مظهر تأمین کننده منافع ملی افغانها و منافع متقابل با کشورهای دیگر میباشد، اردوی بزرگ "چپ" اکثریت مطلق کادرهای مسلکی- نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری کشور را تشکیل میدهند که متأسفانه در شرایط حاضر مصروف کارهای غیر مسلکی میباشند این نیروی عظیم انسانی – تجددگرا و ترقی خواه، صادق، نو پسند و باتجربه ترین و با اعتبار ترین شخصیت های کشور را درجمع خود دارد،  "چپ" در میدان های نبرد اجتماعی از تجربه بزرگ تاریخی برخوردار است و با اتخاذ سیاست های درست خویش در طول ده سال گذشته در جهت پشتیبانی همه جانبه از بازسازی افغانستان و مبارزه با تروریزم قرار گرفت، با وجود تعصبات، تهدید ها و تقلب واقعیت ها "چپ" یکجانبه کوشید تا سیاست خوشبینانه خویش را دنبال کند و از اقدامات و کارهای مثبت صورت گرفته در افغانستان حمایت نماید و هرگاه منافع ملی مطرح بوده نیروهای چپ در لحظات حساس و فرازونشیب های مختلف پیشنهاد های سازنده ارائه کرده است.

به این ترتیب در این فرصت مناسب وبه موقع که هنوز امکانات نسبتا وسیعی در اختیار جامعه بین المللی است و میتوانند اهرمهای بسیاری را در زمینه های نظامی و سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی و مناسبات ملی به کار اندازد و به سود افغانستان و جامعه بین المللی از آن بهره برداری گردد، توجه به نیروهای "چپ" بمثابه یکی از مهم ترین و موثرترین این شگردها پیشنهاد می گردد، جنگ سرد به تاریخ سپرده شده و "چپ" امروز در افغانستان "چپ" دیروز نیست، سیاست گذاران جامعه بین المللی در افغانستان نباید اسیر تعهداتی باشند که نتیجه آن صفر است، امتناع ازنیروهای چپ تن ندادن به واقعیت زندگی و شرایط زمان است، از طرف دیگر "چپ" نیز حق ندارد تا از همکاری، کمک و شامل شدن جدی و عملی و مثمر در بازسازی افغتنستان دوری جوید و موضع بیطرفانه را اختیار نماید.

 با دولت "مجاهد" و "طالب" که ماشین بی اراده و عامل پیاده نمودن اهداف همسایه گان خواهد بود هرگز در افغانستان دولتی که به دموکراسی و حقوق بشر معتقد باشد ساخته نمیشود. با "خشت خام تعمیر پخته آباد کردن امکان ندارد" این گره ها عملا و همین حالا ابزار سیاسی کشورهای همسایه اند و درپیاده نمودن اهداف آنها- رشد تروریزم وبنیادگرایی، قاچاق مواد مخدر و تضعیف نقش امریکا و غرب درافغانستان تا آن حدی که خاطر پاکستان و ایران آسوده شود فعال اند، اما باید واضح ساخت که استفاده ازمهره های پاک و کاردان آن دریک دولت با پا یه های وسیع منتفی نیست.

امریکا و غرب بدون تردید کمک های بزرگی را در ده سال اخیر بخاطر بازسازی ومبارزه علیه تروریزم به افغانستان نموده و در این راه حتی از دادن قربانی بهترین فرزندان خویش نیزدریغ نکرده اند وجامعه بین المللی کنفرانس های متعددی را بخاطر بازسازی و کمک به افغانستان تدویرنموده، که متاسفانه قسمت اعظم تصامیم و فیصله ها به سبب اینکه میخانیزم و عناصرتطبیق کننده ای آن دارای کارایی، صداقت و تجربه کافی نبوده اند روی کاغذ باقی مانده است، با این ویژه گی ها کاملا روشن است که اگر مسوولیت فیصله های کنفرانس "بن دوم" نیز بدوش گروهای "جهادی" و "طالبی" گذاشته شود این فیصله ها هم به سرنوشت تصامیم کنفرانس های قبلی دچارمیشود و افغانستان یک باردیگر به کام عقب مانده ترین، تاریک ترین و خطرناک ترین عناصر قرن حاضرافتاده وبه مرکز تروریزم و مواد مخدرجهان تبدیل خواهد شد./

آنچه که گفته شد دیدگاه شخصی من میباشد، اینکه چه میشود و یا چه خواهد شد، پاسخش درگروی آینده است.

                        بازهم ازما گفتن، بگذارتاریخ قضاوت کند


August 31st, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات